کدامیک بهتر عمل می کند، تحلیل پایین ترین تایم فریم و رفتن به تایم بالاتر یا تحلیل در بالاترین تایم فریم و سپس رفتن با تایم پایین تر؟
پاسخ:
این یک سوال بسیار مهم است که توسط یک مشتری ناشناس اروپایی پرسیده شده است. تقریبا هر کسی که تئوری موجی (الیوت یا نئوویو) را مطالعه می کند، وسوسه می شود از کمترین تایم فریم تحلیل را شروع کند و کار خود را پیش ببرد. گویی در حال ساخت یک ساختمان است. متاسفانه همانطور که معمولا در بازار هم اتفاق می افتد، هرچیزی که فکر می کنید درست است معمولا اشتباه می باشد.
تا زمانی که یک الگو بزرگتر در حال اتمام می باشد، ساختار در تایم فرم پایین تر می تواند مبهم باشد. و چندین سناریو را ارائه دهد و یا حتی هیچ گزینه منطقی برای تحلیلگر باقی نگذارد. وقتی الگو بزرگتر به نتیجه برسد، ساختار کوچکتر می تواند معنا پیدا کند. ولی فقط در راستای سناریو الگو بزرگتر. وقتی که بنظر می رسد الگو بزرگتر به نتیجه رسیده است، شما می توانید شرط ببندید که تایم فریم پایین تر می تواند انتهای الگو بزرگتر را مشخص کند. بطوریکه هیچ گاه تصورش هم نمی کردید. به همین دلیل است که کف یا سقف بازار بیشتر از آنچه انتظار دارید طول می کشد.
برای پاسخ به این سوال باید بگویم، شمارش امواج از تایم فریم پایین به بالا اصلا مناسب نیست. بلکه همواره بایستی از بالاترین تایم فریم ممکن شروع کنید.
بطور مثال زمانی که ساختار در تایم فریم ماهیانه شروع می کند به مشخص شدن و تنها یک سناریو وجود دارد. به تایم فریم هفتگی بروید و از ساختار ماهیانه بعنوان یک راهنما برای شمارش امواج در تایم فریم هفتگی استفاده کنید. بمحض اینکه ساختار هفتگی شروع کرد به مشخص شدن به تایم فریم روزانه بروید. زمانی که ساختار در تایم روزانه به انتهای یک الگوی مشخص رسید به اندازه (1/5) به تایم فریم پایین تر بروید. (برای بازار 24 ساعته از نمودار 288 دقیقه (4 ساعته) استفاده کنید و برای سهام ایالات متحده از تایم 78 دقیقه ای یعنی 6.5 ساعت بازار سهام تقسیم بر 5). مطمئن شوید که ساختار روزانه شما بعنوان راهنمایی برای شمارش در تایم 4 ساعته مورد استفاده قرار گیرد.
کسانی که شمارش را از تایم بالا به پایین انجام می دهند، همیشه چشم انداز دقیقتری از عملکرد و پتانسیل قیمت در آینده خواهند داشت و در شرایط بسیار پیچیده بازار و در بازارهای بدون روند فریب نخواهند خورد.
Which works better, analyzing the smallest time frame and building up, or the largest time frame and working down?
ANSWER:
This is an extremely important question sent in by an anonymous, European client. Nearly everyone who studies wave theory is tempted to start from the smallest time frame and work their way up, as if they were constructing a building. Unfortunately, as is usually the case with markets, whatever feels right is usually wrong.
Until a larger structure is nearing completion, structure on smaller time frames can be ambiguous, presenting multiple scenarios or leaving the analyst with no logical options. Once a larger pattern approaches conclusion, then smaller structure will begin to make sense, but only in the context of the larger scenario. When a larger pattern appears to be concluding, you can bet the smaller time frame will find ways to stretch out its conclusion in ways never imagined. That is why it always takes a market longer to top or bottom than anyone expects.
So, to answer the question, it is never appropriate to build wave counts from the bottom up, but should always be started from the longest time frame possible first.
For example, as structure on a monthly time frame begins to clear and there is only one viable option, drop down to the weekly time frame, using monthly structure as a guide to constructing your weekly wave count. Once weekly structure begins to clear, drop down to a daily time frame. As daily structure approaches the conclusion of an identifiable pattern, drop down to 1/5 the size of the daily time frame (for 24-hour markets, use a 288 minute chart; for U.S. stocks, use a 78 minute chart [i.e., 6.5 hours divided 5]). Make sure your daily structure guides the design of your intra-day chart.Those who construct counts from the top down will always have a more accurate view of future price action and potential and will not be fooled into excessively trading highly complex, non-trending market environments
توضیحات بیشتر نویسنده: (نقطه شروع تحلیل )
کتاب آقای نیلی مربوط به 30 سال پیش می باشد. در آن سالها تصور نیلی بر آن بود که بهتر است موج شماری از تایم پایین به بالا انجام شود. علت پیچیدگی بیش از حد فصل 3 کتاب نیز همین موضوع می باشد. اما با افزایش تجربه ایشان بارها تکرار کردند که این روش صحیح نیست. و بایستی تحلیل نئوویو از بالاترین تایم فریم شروع شود.
در سال های اخیر نیلی تاکید دارد در صورت رعایت موارد زیر کار تحلیل بسیار ساده تر می گردد:
- رسم صحیح نمودار کش دیتا با فواصل مساوی
- شروع از بالاترین تایم فریم موجود.
- تحلیل از بالاترین تایم فریم به سمت پایین ترین تایم فریم.
- کنترل پیچیدگی بین 13 تا 55 تک موج.
- شروع تحلیل از بالاترین سقف یا پایین ترین کف جایی که حرکت شارپ در نمودار داریم.
- شروع تحلیل در تایم پایین تر از نقطه اتمام الگوی تایم بالاتر نه کل چارت.
- تحلیل اولیه تک موج ها با استفاده از قواعد بالا.
- شناسایی توالی ها یا الگوها مثل 53535 یا 335 و …
- بررسی قوانین و تست های مربوط به هر الگو.
- تجمیع الگو ها با توجه به قانون تشابه و تعادل و قوانین درجه.
- تایید حرکت پسا الگویی.
جهت مطالعه مقالات بیشتر در زمینه نئوویو می توانید بخش آموزش را مطالعه نمایید.
همچنین علاقمندان می توانند بخش آموزش سایت آقای نیلی را نیز ازاین لینکملاحظه نمایند.
امیدوارم مقاله “تحلیل نئوویو را از تایم فریم بالا شروع کنیم یا پایین” برای شما مفید بوده باشد.
برای دریافت مطالب جدید می توانید در کانال تلگرام یا پیج اینستاگرام شیراز نئوویو ما را همراهی نمایید.
موفق و پیروز باشید.