بنظر می رسد اکثر کتاب ها و تحلیلگران الیوت قانون امتداد ذکر شده در کتاب استادی در امواج الیوت را در نظر نمی گیرند (یعنی بزرگترین موج بایستی حداقل 1.618 از موج بزرگ بعدی باشد). آیا این یک قانون الزامی می باشد یا فقط بهتر است که اینگونه باشد ؟
پاسخ:
این سوال به تفاوت اصلی بین نئوویو و امواج الیوت اشاره می کند. در نظریه اصلی آر. ان. الیوت، فقط چند قانون وجود داشت که نبایستی هرگز شکسته می شد. (بعنوان مثال، موج 2 و 4 نبایستی همپوشانی پیدا می کردند. بجز در مثلث های قطری (ترمینال ها) و موج 3 هرگز نمی توانست کوچکترین موج شتابدار باشد). تقریبا تمام مفاهیم دیگر، شامل قانون تناوب (که من آنرا ضروری می دانم)، از طرف الیوت کارهای سنتی الزامی نبود. امیدوار بودند که این اتفاق بیافتد ولی یک شمارش را تغییر یا رد نمی کرد.
ساختار منطقی نئوویو از قوانین سفت و سخت و سریع تشکیل شده نه از “خطوط راهنمای که ممکن بعضی وقت ها اتفاق بیافتد”. اگر یک بازار رفتار مورد نیاز نئوویو را ایجاد نکند، الگویی متفاوت از آنچه تصور می شود در حال تشکیل می باشد. هیچ استثنایی در رفتار، تحت قوانین نئوویو وجود ندارد. اگر این رفتار وجود نداشت پس چیز دیگری در حال وقوع می باشد.
برای مثال اگر شما یک رالی را مشاهده کنید که خیلی شبیه یک 1-2-3-4-5 صعودی است. (یعنی هیچگونه همپوشانی بین موج 2و4 وجود ندارد و تناوب خوبی بین موج 2و4 وجود دارد). ولی موج ممتدی وجود ندارد، پس آن حرکت یک شتابدار نیست. در نئوویو این ممکن است یک تصحیحی پیچیده تکمیل نشده بصورت a-b-c-x-a-b-c باشد که هنوز بایستی موج b و c تکمیل کند.
الزامات دقیق توسعه الگو در نئوویو دو شرایط منحصر به فرد را ایجاد می کند که در امواج الیوت سنتی وجود ندارد. وقتی بازار در نزدیکی ابتدا و انتهای یک الگو قرار دارد، ساختار امواج واضح می باشد و پیش بینی ساده است و نئوویو امکان پیش بینی های دقیقی را فراهم می کند که با امواج الیوت سنتی امکانپذیر نیست. هنگامیکه به سمت مرکز یک الگو درحال توسعه می رسیم، ماهیت انعطاف ناپذیر و قوانین گسترده نئوویو شرایط متفاوتی را ایجاد می کند و آن عدم پیش بینی دقیق اتفاقات بعدی است.
از سوی دیگر الیوت سنتی، انعطاف پذیری زیادی را در تحلیل به تحلیلگران می دهد بطوریکه که در هر زمانی از بازار می توان اظهار نظر کرد. هزینه چنین انعطاف پذیری، اشتباهات مکرر می باشد. نئوویو این اجازه را به شما می دهد که بدانید چه زمانی برای پیش بینی مناسب است. و چه زمانی خطرناک می باشد. ماهیت سست الیوت سنتی اجازه چنین تمایزی را نمی دهد. و این تصور اشتباه را در ذهن تحلیلگر ایجاد می کند که در هر زمانی می تواند بازار را پیش بینی نماید.
Most books and EW analysts seem to ignore the rule of extension listed in Mastering Elliott Wave (i.e., the longest wave must be at least 161.8% of the next longest). Is this rule a requirement or just a preferred condition?
ANSWER:
This question addresses a core difference between Elliott Wave and NEoWave. Under R.N. Elliott’s original theory, there were only a few “never break” RULES (e.g., waves-2 and 4 could not share any of the same price range, except in “Diagonal Triangles” AND wave-3 could never be the shortest wave in an impulsion). Nearly all other concepts, including the rule of alternation (which I consider essential), is not enforced by orthodox Elliott Wave analysts. It is hoped for, but does not make or break a count.
NEoWave’s logical structure is composed only of hard-and-fast rules, no “sometimes, maybe’s or guidelines.” If a market does not produce the specific, NEoWave behavior required, a different pattern is forming than thought. There are no exceptions to behavior under NEoWave. If the behavior isn’t present, something else is going on.
So, for example, if you see a rally that looks like a “perfect” 1-2-3-4-5 advance (i.e., it contains no overlap between waves-2 and 4, it has “perfect” alternation between waves-2 and 4), BUT there is no extended wave, then that move is NOT impulsive. Under NEoWave it would be an unfinished, complex a-b-c-x-a-b-c corrective rally that still has to complete the final waves-b & c.
The strict requirements of NEoWave pattern development create two, unique circumstances not present under Elliott Wave. When a market is near the beginning or end of a pattern, wave structure is clear, forecasting is easy and NEoWave allows for extremely detailed forecasts not possible with orthodox Elliott Wave. When toward the center of a pattern’s development, NEoWave’s inflexible nature and extensive rule set creates the exact opposite problem – the inability to predict what will occur next.
Orthodox Elliott Wave, on the other hand, allows the analyst so much flexibility that it is possible to have an opinion nearly all the time. The cost of such flexibility is frequent inaccuracy. NEoWave allows one to know when it is safe to forecast and when it is dangerous. The “loose” nature of orthodox Elliott Wave does not allow such fine differentiation, which frequently gives the orthodox Elliott Wave analyst the false belief he can predict markets all the time.
توضیحات بیشتر نویسنده: (تفاوت اصلی نئوویو با امواج الیوت)
در این مقاله آقای نیلی به تفاوت های اصلی تئوری نئوویو با امواج الیوت اشاره می کند. بطور خلاصه می توان گفت در تئوری نئوویو، آقای نیلی به همه مباحث کیفی، کمیت بخشیده است. و برای آنها قوانین مشخصی را تعریف نموده است. بطور مثال در امواج الیوت یکی از امواج در الگوی شتابدار بایستی ممتد و بزرگتر از بقیه امواج باشد. اما کلمه بزرگتر صرفا یک بحث کیفی است و هر کس می تواند برداشتی از آن داشته باشد. ولی در نئوویو داریم که “موجی می تواند ممتد باشد که حداقل 1.618 از کوچکترین موج 1و3و5 باشد.” پس وقتی با قانون و تعریف مشخصی روبرو هستیم شناسایی الگو ها و تعدد شمارش ها بطرز شگرفی کاهش می یابد.
اما بایستی به این نکته هم توجه کرد که در نئوویو هم علاوه بر قوانین یکسری از موارد بصورت خطوط راهنما و نه قانون الزام آور مطرح شده است. و بخشی که آقای نیلی عنوان می کند هیچ استثنایی وجود ندارد مربوط به قوانین، مخصوصا قوانین ساختار الگوها و رفتار پساالگویست. و نه خطوط راهنما و نقاط تفکیک. پس حتما در بحث تحلیل بایستی بین این موارد تفکیک قائل شد.
مورد مهم دیگری که در نئوویو برخلاف امواج الیوت وجود دارد، “رفتار پسا الگویی” است. یعنی بعد از هر الگو ما رفتار پساالگویی خاصی را از بازار انتظار داریم. پس اگر بازار رفتار متفاوتی ارائه کرد بایستی در شمارش و سناریو احتمالی تجدید نظر نمود.
همچنین نکته دیگری که در این مقاله به چشم می خورد محل مناسب برای تحلیل نئوویوی در بازار می باشد. همانطور که آقای نیلی عنوان می کند بهترین جا برای تحلیل و معامله ابتدا و انتهای الگوها می باشد. چون در این نقاط ساختارها واضح و سناریوها بسیار کم و اطمینان از تحلیل بالاست. اما در وسط الگوها و مخصوصا الگوهای کارکشن بدلیل تعدد سناریوها باید حتی المقدور از تحلیل اجتناب نمود. و صرفا به رصد بازار پرداخت. پس واقعا لزومی ندارد یک سرمایه گذار یا تحلیلگر در همه زمان ها در بازار حضور داشته باشد. و هر نموداری را به هر طریقی بخواهد شمارش نماید.
همچنین علاقمندان می توانند بخش آموزش سایت آقای نیلی را نیز ازاین لینک ملاحظه نمایند.
امیدوارم مقاله “تفاوت اصلی نئوویو با امواج الیوت” برای شما مفید بوده باشد.
برای دریافت مطالب جدید می توانید در کانال تلگرام یا پیج اینستاگرام شیراز نئوویو ما را همراهی نمایید.
موفق و پیروز باشید.